به نام خدا
امروز تصمیم گرفتم بعد از مدتی مطالبی بنویسم
اما اینقدر دلم تو این شهر غریب گرفته که حتی دستام دیگه یاری نمی کنه پس می گم
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
به امید روز هایی سبز